180 داستانِ کوتاه برای زندگی دلنشینتر
محمدعلی داوری دولتآبادی
مقدمه
ای برادر قصّه چون پیمانه است معنی اندر وی مثال دانه است
دانهیدانه ی معنی بگیرد مَردِ عقل ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
داستانهاي روانشناس داستانهايي سرگرمکننده يا مفرّح نيستند. دلنوشتههای پراحساس هم نيستند. بلکه مطالبی مثبت نگر و درمان بخشند که بر اساس واقعیت به تحریر درآمدهاند. پس بهتر است آنها را «ذهننوشتههایی» قابلِ تأمّل بدانیم.
من هم میتوانستم بنويسم: «مانند کودکی که به پدرِ ناخدایش اطمینان میکند و در طوفان به آسودگی میخوابد، تو نیز در زندگی بیخیال باش و به خدایت توکّل کن» ولي دیده بودم که وقتی کودک خواب بود، طوفان، ناخدا را به دريا پرتاب کرد و کشتي بیراهنما به صخرهاي برخورد و در هم شکست. اگر کودک، قبل از خواب، جلیقهی نجات را نمیپوشید، حتماً مرگ به استقبالش میآمد. پس شاید دستکم معنایِ بخشی از اعتماد به خدا، اعتماد به نعمتی به نام عقل و عدم کفرانِ آن باشد.
در داستانهاي روانشناس، شما با رويِ ديگري از واقعيّت آشنا ميشويد که اختيارش را به شما سپردهاند. از اینکه داستانها رویکردی متفاوت دارند، روی تُرُش نکنید، به دنيا از نگاهِ من هم نظري بيفکنيد و در نهایت اگر نازیبا نوشتم، شما زیبا بخوانید.
در نگارشِ این داستانها توصیّههای استادِ فرزانه، خانم دکترهاجر ترکان بههمراهِ استاد ارجمند خانم دکتر زهرا یوسفی در مورد نحوهی نگارش جملات، بر اساس تکنیکهای درمانیِ روانشناختی، برایم راهگشا بود. از حمایت و تشویقهای بیدریغ این فرهیختگان گرانقدر تشکر و سپاسگزاری میکنم.